داستان کوتاهی از نویسنده ی شهیر انگلیسی سامرست موام.
یک درام شکست بی نظیر که اولین بار به طور اتفاقی چند سال پیش آن را در کتاب وطن فروش خواندم.
تراژدی دردناکی که هیچ نقصی در آن وارد نیست.
داستان به دور از زیاده گویی و مهمل بافی روایت شده است. دیالوگ های کاراکتر های داستان به اندازه و به جاست. آنچه جلب توجه می کند احساس شخصیت هاست نه کلام.
شروع داستان بی نظیر و تهاجمی است. در لحظه ی حادثه آغاز می شود، حادثه ای که منجر به پدر شدن سربازی آلمانی و بی عصمت شدن زنی فرانسوی می شود. زنی که معلم است و از تعصب روی کشورش در هیچ شرایطی دست نمی کشد. زنی که واقعا لایق صفت شکست ناپذیر است.
خط به خط با خواندن این داستان، پا به پای سرباز آلمانی و زن فرانسوی رنج می کشید. رنجی که تجربه ای عالی نصیبتان می کند.